کد مطلب:50509 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:148

نشاط تربیتی











فطرت آدمی برای رشد و تعالی به بستر نشاط و شادابی نیاز دارد و هیچ چیز مانند كسالت و سستی و ناخواهی و بی میلی آدمی را متوقف نمی سازد و از سیر به سوی كمال بازنمی دارد و تربیتی كه بر تسهیل و تیسیر استوار نباشد نمی تواند نشاط لازم برای

[صفحه 244]

همراهی و همگامی در حركت كمالی را فراهم نماید. بهترین چیزها در تربیت اگر با ناخواهی و بی میلی همراه باشد، بی تاثیر می گردد و نتایج منفی و تباه به بار می آورد. امیرمومنان علی (ع) در حكمتی نورانی سفارش فرموده است:

«ان للقلوب اقبالا و ادبارا، فاذا اقبلت فاحملوها علی النوافل و اذا ادبرت فاقتصروا بها علی الفرائض.»[1] .

دلها را روی آوردن و روی برگرداندنی است، پس اگر دل روی آرد، آن را به مستحبات وادارید و اگر روی برگرداند، بر انجام دادن واجبهایش بسنده دارید.

گنجایش تربیتی به روی آوردن دل آدمی بسته است و اگر تربیت بر ناخواهی قرار گیرد، دریچه ی وجود آدمی بر روی آن بسته می شود و گنجایش تربیتی به زوال می رود. بهترین بستر تربیت، بستر تمایل و علاقه است كه با تسهیل و تیسیر فراهم می شود و در این صورت است كه قوای وجودی نشاط تربیتی می یابد. واداشتن نفوس بر هر كاری با نفرت و بی میلی زمینه های تربیت را كور می سازد. وادار كردن شخص به امری كه تمایلی بدان ندارد یا توانایی آن در وی حاصل نشده است، مانعی جدی در شخص ایجاد می كند، حتی وادار كردن نفس به اندیشه درباره ی چیزی كه- به دلیل خستگی یا ناتوانی و مانند اینها- از آن نفرت دارد، سبب افزونی بی میلی و ناراحتی و نفرت می شود و حجاب و مانعی سخت در ذهن و خیال و اندیشه ی آدمی به وجود می آید و نمی گذارد آنچه را كه اندیشیده است، ادراك كند و بدرستی دریابد.[2] بدین ترتیب انسان در برابر ساده ترین امور مقاومت نشان می دهد و روشن ترین مطالب را درنمی یابد و به بهترین كارها تن نمی سپارد. امیرمومنان (ع) فرموده است:

«ان للقلوب شهوه و اقبالا و ادبارا، فاتوها من قبل شهوتها و اقبالها، فان القلب اذا اكره عمی.»[3] .

دلها را هوایی است و روی آوردنی و پشت كردنی، پس دلها را آن گاه به كار گیرید كه خواهان است و روی در كار، چه دل اگر به ناخواه به كاری وادار شود، كور گردد.

رعایت این امر در تربیت چنان مهم است كه امیرمومنان علی (ع) سفارش فرموده است:

[صفحه 245]

«اذا اضرت النوافل بالفرائض فارفضوها.»[4] .

اگر مستحبها به واجبها زیان رساند، مستحبها را واگذارید.

همچنین آن حضرت در سفارشی تربیتی به حارث همدانی در این باره فرموده است:

«و خادع نفسك فی العباده و ارفق بها و لا تقهرها و خذ عفوها و نشاطها، الا ما كان مكتوبا علیك من الفریضه، فانه لابد من قضائها و تعاهدها عند محلها.»[5] .

نفس خود را برای عبادت و بندگی برانگیز و با آن مدارا كن و مقهورش مدار و بر آن آسان گیر و به هنگامی كه نشاط و فراغتش بود، روی به عبادت آر، جز در آنچه بر تو واجب است كه باید آن را به جای آری و در وقت آن بگزاری.


صفحه 244، 245.








    1. نهج البلاغه، حكمت 312.
    2. ن. ك: شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 344.
    3. نهج البلاغه، حكمت 193.
    4. همان، حكمت 279.
    5. همان، نامه ی 69.